ال یا ایهاالساقی ادرکاسا وناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
v عجب روز هایی گذشت، وای ای خدا باز قصه به غفلت ما گذشت
روز هایی که میل گناه نبودجز اینکه از ماههای قبل در قلبم خونه کرده بود .
وایِ ِمن چه روز هایی گذشت روز هایی که خدا،تورا نزدیک می دیدم نزدیکِ نزدیک«نحنُ اقرب الیه من حبل الورید
v آه ای نهایت آمال عارفان،رخی بنما بر دل ما ای هستی ما ای معنا ی زندگی ما جان مهدی رخی بنما یعنی؛حجتت برسان...
v خدایا، ای تمام، تمامم کن... چگونه با ضیافت تو خداحافظی کنم
آه ای خدای سحرهای پرباران؛.....تولدم را از تو میخواهم..........
اما،حرف دلم....
عجب خدایی داریم